ما برای کار کردن آمدیم!!!!
یکی از آن دسته مسائلی که خیلی مهمه، کارو شغله، از قدیم الایام گفتند«کار جوهره مرده» (قابل توجه خانم های شاغل!) البته خدا بیامرزه شعرای مارا که عینهو آب خوردن شعرکاری در مورد کار میگفتندمثلاً«برو کار میکن مگو چیست کار که سرمایه زندگانی است کار»البته احتمالاً دوره سعدی اینا بابای پولدار وآقازاده ها ومرفه های بی درد واختلاس گران اجتماعی و سود جویان بیت المال و باندهای رانت خواری نبوده است، شاید تو اون دوره برای دانشجوی درس خونده کار فت و فروان بوده ولیسانس های آن زمان دربه در دنبال کار نبودنند بگذریم داشتم میگفتم که کار چیز خوبی است ومرد وزن هم ندارد همانطور که گفتند «مرد به کاری زن به کاری تا بگردد روزگای» این در حالی است که در طول (یا عرض)تاریخ بشری تلاش های مذبوحانه ای انجام شده تا اعتقاد به کار کمرنگ شده وتنبلی وعلافی توجیه شود واین فرهنگ انحرافی حتی در شعر ما هم نفوذ کرده ملاحضه بفرمایید:
بیت انحرافی1:«بخور بخور کار منه خدا نگهدار منه » بفرما این از نوع شکمی اش ،این همان جریان سر وجانم فدای شکم است که ببین تا کجاها رخنه کرده ،پدر سوخته
بیت انحرافی2:«ما کار نداریم وغم کار نداریم ما کار بجز دیدن دلدار نداریم» این هم جریان فکری کوچه علی چپ ها ، برادرمن این هم شد کار،تو این دوره و زمونه دیدن دلدارهم پولی شده ، عشق و عاشقی که نون شب نمیشه،بقول بابام حیف نون!
ورژن جدید سعدی خطاب به نسل جوان: برو کار میکن، مگو نیست کار یکی مرد کاری،به از صد هزار
حالا پایین بودن نرخ اشتغال به کنار،این نسل جوان دانشجو تا یک مدرکی میگیرند انگاردیگه کمتر نخست وزیری را قبول ندارند چنان گردنشان صاف میگیرندو سینه سپر میکنند که آدم را یاد خدا بیامرز ناصر الدین شاه می افتد.حقیقیتی واقعی(مرسی فلسفه!)مگر نشنیدی که میگن «کارکه عار نیست» .البته برهمگان ،واضح ومبرم است «که کار باید به کاردان سپرد» وهمچنین « کار هر بز نیست خرمن کوفتن گاو نر میخواهد مرد کهن» والبته این درست است که«کاری بکن بهر ثواب ، نه سیخ بسوزد نه کباب»آخ گفتی کباب که «کباب پخته نگردد مگر ز گردیدن » ونیز«آخ ربابه دلم برات کبابه » چی گفتم بگذریم . ولی این بنده خدا دانشجو هم گاهاتقصیری نداردچون بعضی کارها «کار حضرت فیل است» ولی این طرف قضیه را باید قبول کرد برای جوان پرتلاش وفهمیده وکاری ،کار کم نیست .البته بگویم جایگاه واستعدادها فرق میکند فردا یقه ما را نچسبید .
یک بیانیه دانشجویی ـ کاری: می گویند «کار از محکم کاری عیب نیمکند» این اساتید ما برای تاید نهایی کردن نمرات چنان عجله می کنند که آدم نمیفهمد چه کار می کند،«کارها نکو شود اما به صبر» واین در مورد نمره هم!، درست است که«کار همان کرد که تمام کرد» اما استاد مگر خود شما روزی دانشجو نبوده ای !دل بقیه دله دل شما که زبانم لال گل نیست . «زحمت گل را بلبل کشید وبرگ گل را باد برد کوه بیستون بشکست و شهرتش را فرهاد برد»استاد این دانشجو چه کند، حداقل نمره برگه سیاه کردنش را بدهید .«منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا زیین هر دو نام ماند چو سیمرغ وکیمیا» ،هر چند همه ما دانشجوها سری ته یک کرباسیم. اما «گوش اگر گوش شما، ناله اگر ناله ماست آنچه به جایی نرسد فریادست»و البته استاد «صلاح مملک خویش خسروان دانند»حالا همین جوری بیانیه دادیم تا «کار کشته شویم»